
همگی ما بدونه تردید این واقعیت را که دوران کودکی مان همراه با جنب وجوش ، تحرک و بازی در طبیعت و محیط زیست با (خاک، آب، باد، حیوانات ، درخت و….) بوده و زمان کودکی ما اصلاٌ محدود در قاب تصویری مجازی که حتی امکان تجربه و کسب خاطره ای ماندگار و ساده همچون خاک بازی در آن محال و دست نیافتنی باشد نبوده است . اما متاسفانه امروزه کودکان ما جای خالی بسیاری از بازی ها و شیطنت های کودکانه را در فضاهای سبز و محیط طبیعی از دست داده اند .کودکان ما امروزه با طبیعت بیگانه شده اند . به نظر شما این کوتاهی از جانب کیست؟ چرا کودکان آن طور که باید و شاید در طبیعت وقت نمی گذرانند؟ آیا واقعا فضاهای محدود و بسته آپارتمانی و ترجیح بازی های کامپیوتری به فعالیت های فیزیکی نشاط آور گروهی، انتخاب کودکان ماست؟
این مسئله اساسی که بچه ها امروزه ارتباط شان با طبیعت چگونه شکل می گیرد ؛ و در مدارس به چه شکلی انجام می شود واینکه خانواده ها چه قدر با مهم توجه می کنند مسائلی که باید مورد توجه کارشناسان وروانشناسان مربوطه قرار بگیرید. متاسفانه دیگر کمتر کودکی را می توان در حال خاک بازی، آب بازی، شن بازی، گرفتن پروانه، تعقیب مورچه ها و زنبورها یا حتی هنگام بالارفتن از یک درخت مشاهده کرد.
ماباید به این مسئله مهم توجه کنیم که این کودکان خاموش ما که غرق در دنیای بازی های کامپیوتری شده و این بازی ها تمام ذهن آنها را پر کرده، فرزندان همان کسانی(کودکان دیروز ) هستند که بازی های آنها خاک بازی ، آب بازی ،آب تنی در میان چاه های بتونی ، بازی با لاستیک کهنه خودرو ، گرفتن قورباغه، وارد شدن به لانه مرغ و خروس ها، سوار شدن بر حیوانات چهارپا، پیدا کردن لانه گنجشک ها ساعت ها وقت صرف می کردند و هزار و یک تدبیر کودکانه برای بازی داشتند اما متاسفانه اینک ،( پدر و مادر ) کودکانی هستند که بازی را در فضای مجازی به هر تفریح دیگری ترجیح می دهند. واقعیت غیرقابل انکار این است که فرزندان ما هم اکنون نه تنها محیط زیستی شکننده و آسیب پذیر را به ارث برده اند، بلکه حتی اغلب به اندازه ای در دنیای مجازی گرفتار شده اند که اهمیت شناخت و حفاظت از محیط زیست برای آنها مفهومی ندارد. آیا همه اینها انتخاب کودکان ماست؟
متاسفانه باید عرض کنم که امروزه پدر مادر ها از بچه هایشان دور نمی شوند و آنها را محکم در چنگال خود نگه می دارند ، و بر این باورند که باید همه چیز کودک را آنها برنامه ریزی کنند ، و باید اظهار کنم که تمام ساعت بچه های ما اختصاص پیدا کرده که از کلاس فلان به آن کلاس بروند و بیشتر توجه پدر ومارد ها به آموزش کلاسیک فرزندان است ، اینکه یک زبان خارجی یاد بگیرند. ولی به این مسئله مهم واساسی که کودک ما نیاز دارد در این سنین با آب، گل، خاک با چوب سروکار داشته باشد و تجربه ی از درخت بالا رفتن را داشته باشد، با حیوانات بازی کند ، سرما را تجربه کند به این ها توجه کافی نداریم .در صورتی که برای شکل گیری شخصیت و علایق کودکان همه این موارد ضرورت تام دارد ..بنابراین لازم است به خانواده ها و والدین آموزش داده شود که بچه های شما نیاز به رفتن به دامن طبیعت را دارند.اهمیت این موضوع باید برای خانواده ها مشخص شود لازم است که نظام آموزشی ما نسبت به این مسئله حساس باشد. زیرا کودکان فضاهای طبیعی را بسیار بیشتر ازفضاهای دست ساز ومصنوعی مانند پارک های بازی می پسندند.
در نهایت باید عرض کنم که متاسفانه به همین دلایل ما داریم جوان هایمان را از دست می دهیم ، نسل کنونی رابطه شان با طبیعت بسیار کم است و فرزندان ما بسیاری از توانایی هایی را که باید در تعامل کودک با طبیعیت شکل بگیرد از دست می دهند .یعنی استعداد های حسی ، حرکتی ، شناختی وعاطفی شان ناقص می ماند و چون با هم بودن در طبیعت را حس نمی کنند و فقط در کلاس های درس با هم هستند لذا تجربه اجتماعی با هم بودن را به دست نمی آورند . چون کلاس های درس جای تجربه اجتماعی نیست، کودک در طبیعت می تواند تجربه اجتماعی را به دست بیاورد . مطالعات روانشاسان نشان می دهد که بسیاری از ناهنجاری های اجتماعی ما ، نداشتن روحیه کارهای جمعی ، تحمل نکردن دیگران وخودخواهی به خاطر بزرگ شدن در فضای بسته است. و نتیجه آن اینکه فرزندان ما که از دانشگاه ها فارغ التحصیل می شوند وپیشنه نجربه با طبیعت در کودکی نداشتند هیچ میلی برای نجات طیعت ندارند.
