شفاعت از آن دست مباحث دینی است که وقتی در مورد آن صحبت می شود گاها تردیدهایی را در دل اهل تأمل به وجود می آورد که چگونه گناهان چندین ساله با وساطت یک فرد در قیامت بخشیده می شود؟! آیا نظر قرآن هم همین است یا بخشش به وسیله ی شفاعت صرفا یک بزرگنمایی از سوی منبرهای شیعه است برای نشان دادن برتری شیعه نسبت به بقیه ی فرقه های اسلام. شفاعت در نظر بسیاری از ما مفهومی شبیه آنچه در روابط فی ما بین انسان ها می بینیم دارد که در آن یک میانجی گری و وساطت به وسیله ی یک شخص صاحب نفوذ نزد شخصی که قدرت دارد انجام می شود تا نظر شخص صاحب قدرت را تغییر دهد که از اشتباهات و مجازات شخص خطاکار چشم پوشی کند و شخص خطاکار پس از آن بخشش آنی به روال عادی برگردد. در قالب باور عامه ی دینی، شخص صاحب قدرت خداوند است، شخص صاحب نفوذ پیامبران و ائمه و صالحین و شخص خطاکار مسلمانانی که در این دنیا معصیت کرده اند.
چنین تعریفی با متن قرآن و تفسیرهای معتبر شیعه فاصله دارد، تعریفی که در آن شخص صاحب قدرت بیشتر در نظر و اندیشه ی خود تغییر ایجاد می کند تا شخص خطاکار. حتی آیت الله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه این تفکر میانجی گری و تغییر نظر خداوند در باب بخشش گناهان (بدون تحول درونی گناهکار) را دوری از اصل توحید و خداشناسی و پرتاب شدن در دره ی شرک می داند (تفسیر نمونه، ج 1، ص 286)
کلمه ی شفاعت از ریشه ی شَفع به معنی جفت گرفته شده و نقطه ی مقابل آن وَتر به معنی تک و تنهاست، سپس به ضمیمه شدن فرد برتر و قوی تر برای کمک به فرد ضعیف تر اطلاق گردیده است (تفسیر نمونه، ج1، ص271)
در حقیقت شخصی که متوسل به شفیع می شود نیروی خودش به تنهایی برای رسیدنش به هدف کافی نیست، لذا نیروی خود را با نیروی شفیع گره می زند و در نتیجه آن را دو چندان نموده و به آنچه می خواهد نائل می شود، به طوری که اگر این کار را نمی کرد (و تنها نیروی خود را به کار می زد) به مقصود نمی رسید چون نیروی خودش به تنهایی ناقص، ضعیف و کوتاه بود. (تفسیر المیزان، ترجمه ی فارسی، ج1، ص 238)
در قرآن درباره ی مسئله ی شفاعت (به همین عنوان) حدودا 30 مورد بحث شده است.
آیات قرآن پیرامون مسئله ی شفاعت به 4 دسته تقسیم می شوند :
گروه اول آیاتی هستند که به طور مطلق شفاعت را نفی می کنند. (بقره 48، بقره 254، مدثر 48) در این آیات راه های متصور برای نجات مجرمان غیر از ایمان و عمل صالح چه از طریق پرداختن عوض مادی یا پیوند و سابقه ی دوستی یا مسئله ی شفاعت نفی شده است. در واقع این آیات عموما خطاب به مشرکین و یا خداباورانی است که تعابیر و تعاریف دنیایی و عامیانه از شفاعت دارند.
گروه دوم آیاتی است که شفیع را منحصرا خداوند می داند ( سجده 4، زمر 44)
گروه سوم آیاتی است که شفاعتِ شفیعان غیر از خدا را مشروط به اذن و فرمان خدا می کند که معروف ترین آنها آیه 255 سوره ی بقره معروف به آیت الکرسی است.
گروه چهارم که بحث پیرامون شفاعت را کمی عمیق تر می کند آیاتی هستند که شرایطی را برای شفاعت شونده بیان می کنند.
گاهی قرآن این شرط را رضایت و خشنودی خدا معرفی می کند (انبیا، 28 : از آنچه پیش رو دارند و آنچه پشت سر گذاشته اند آگاه است و تنها برای کسی شفاعت می کند که (خدا از دینش) راضی باشد و (علاوه بر این) آنان از ترس او بیمناک هستند). طبق این آیه شفاعت شفیعان منحصرا شامل حال کسانی است که به مقام ارتضا یعنی پذیرفته شدن در پیشگاه خداوند رسیده اند.
گاه شرط را گرفتن عهد و پیمان نزد خدا معرفی می کند (مریم، 87 : آنها هرگز مالک شفاعت نیستند مگر کسی که نزد خداوند رحمان عهد و پیمانی دارد ( توضیح : مالکان شفاعت با شرط مذکور در بعضی تفسیرها مومنین خطاکار تعبیر شده اند و در برخی تفسیرهای دیگر شفیعانی مانند پیامبر و ائمه)
آیت الله خامنه ای در درس خارج فقه خود (اردیبهشت 1393) از تعبیر اغترار بالله (اغترار به معنی مغرور شدن و فریب خوردن) در مورد کسانی استفاده کرد که به امید شفاعت پیامبر و ائمه در گناه گستاخ می شوند و در ادامه افزود : یکی از صور اغترار بالله این است که انسان بدون اینکه وسیله ی تقربی پیدا کند و نسبت به خدای متعال مسیری در پیش بگیرد، امیدوار باشد بر اینکه خداوند متعال ما را مجازات نمی کند. مثل مرد رند عرق خوری که این جوری شعر گفت، ساقی کوثر نمی دارد دریغ از ما شراب، عیش ها خواهیم کرد اینجا شراب آنجا شراب. به همین خیال هم باید باشد. یعنی اینجا گناه می کنیم آنجا هم دیگر حضرت هست و دست ما را می گیرد. این اغترار بالله است. امام صادق (ع) می فرماید که رجای تو جوری نباشد که تو را بر معصیت گستاخ کند ( وبگاه Khamenei.ir)
