برای بررسی ابعاد و زوایا و شناخت نقاط قوت و ضعف هر چیزی بویژه اگر مستقیما مربوط به خودمان باشد بنظر بنده صداقت شرط اول است اینکه با خودمان صادق باشیم و واقعیت ها را همانگونه که هستند ببینیم و بپذیریم و پس ازشناخت آنها با دسته بندی داده ها به دنبال راه حل مشکلات و تنگناها یا مسیر پیشرفت بهتر و بیشتر در نقاظ قوت ها برویم این رویکرد صادقانه خواهد توانست جایگاه واقعی مان را نشان داده و در صورت خواستن و برنامه ریزی درست ،ما را در مسیر درست قرار دهد.

صادقانه و بدون هیچ گونه انکار باید گفت، یکی از کاستی هایی که روستای عزیزمان از سالهای دور با آن دست به گریبان بوده بحث تحصیل وتربیت و معرفی نسل تحصیل کرده و تاثیر گذار در جامعه و منطقه است و با وجود تمامی توانمندی ها و موفقیت ها و پیروزیهای چشمگیر در عرصه های ورزشی، نتوانسته ایم مانند دیگر روستاهای معروف و شناخته شده منطقه که اکنون به شهر تبدیل شده اند در بحث تحصیل و بقول خودمان تربیت و معرفی دکتر مهندس موفقیت های در خور کسب نموده و در این قسمت بدون هیچ گونه شکی قافیه را باخته ایم. تعداد افراد تحصیلکرده قبل و بعد از انقلاب ما با این روستاهای سابق به هیچ وجه قابل مقایسه نیست. تمامی این عقب ماندگی های تحصیلی نتیجه سلسله علل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، مذهبی و …. است که جای پرداختن به آنها در این مقال کوتاه نیست.حدود بیست سال پیش برای تحقیقی در مورد تاریخچه روستا نزد یکی از بزرگان قدیمی روستا رفته بودیم ایشان سندی را نشان داد که در صورت اجرایی شدن آن که به همکاری اهالی وقت روستا بستگی داشت  بی شک جایگاه محمد آباد در بحث تحصیل با جایگاه دیگران عوض می شد وشاید آنها غبطه سابقه درخشان تحصیلی فرزندان این روستا را می خوردند. درخواست ساخت دبیرستان در روستای محمد آباد که به دلیل عدم درک شرایط زمانه و سمت وسوی حرکت جامعه در آینده و ضرورت و الزامات قرار گرفتن در مسیر درست پیشرفت و عقب نماندن از گردونه توسعه آن روز اهالی محترم محمد آباد ساخته نشد و اهالی روستای دیگر گرگان پیشقدم ساخت آن و همیاری در ساخت آن شدند و این چنین آینده تحصیلی آنروز محمدآباد و سابقه تحصیلی امروز ما، با آنها جابجا شد. درک درست از بزنگاه ها توسط مردم و مسئولین روستا و البته همکاری وهمراهی  آنها در کنار یکدیگر راهگشای روستا و فرزندان و مردمان آن خواهد بود.

کانون فرهنگی شهید مکتبی محمدآباد با درک عقب ماندگی شدید علمی و تحصیلی دانش آموزان روستای محمد آباد و قرار نداشتن بدنه دانش آموزی محمد آباد در سطح بالای علمی منطقه و نیاز های علمی آنها و آگاهی از محدودیت ها و تنگناهای اقتصادی، پای در راه تقویت بنیه علمی دانش آموزان روستا گذاشت. باشگاه فردا در راستای ارتقای فرهنگ و دانش روستا با استفاده  هدفمند از درآمد های اندک کانون فرهنگی از محل اجاره مغازه ها و چشمداشت به همراهی و همکاری دیگر نهاد های روستا بویژه شورای اسلامی با ارائه طرح باشگاه فردا به حضور تمامی اهالی روستا معرفی گردید. برگزاری کلاس های تقویت بنیه علمی برای دانش آموزان روستا با استفاده از معلم های تراز اول شهرستان آنهم با پرداخت شهریه ناچیز در مرحله اول از برنامه های این باشگاه اعلام گردید.با تمامی نیازهای شدید آموزشی و تحصیلی که توسط نگارنده و دیگر دوستان احساس می گردید متاسفانه این طرح و برنامه کمترین بازخوردی در بین اهالی و خانواده های روستا نداشت و کمترین عکس العمل مثبت یا منفی نسبت به آن نشان داده نشد.پوشش و رفع تمامی مشکلات حضور در کلاس های تقویتی دانش آموزان روستا برای شرکت در کلاس های تقویتی در شهر گرگان، اعم از شهریه های بالای کلاس های تقویتی عمومی و بویژه کلاس های تقویتی خصوصی و نیمه خصوصی در شهر گرگان ، هزینه های بالای سرویس و وقت های تلف شده در مسیر رفت و برگشت کلاس ها و ترافیک گرگان و خستگی دانش آموزان  در صورت اجرای این طرح ، همگی نشان از جذابیت کلاس های ارائه شده باشگاه برای خانواده ها و دانش آموزان داشت.

علی رغم مشکلات زیاد با همکاری معلم های گرانقدری که در نیمسال اول سال 1402 با تمامی کاستی ها و حداقل حق الزحمه حاضر به حضور در کلاس ها شدند کار ثبت نام ترم اول با اعلام برنامه کلاسی و امکان برگزاری کلاس ها در دوره اول متوسطه برای دختران و پسران در درس های ریاضی، علوم، ادبیات و عربی انجام گرفت با وجود تمامی جدابیت ها و امتیازات برشمرده، متاسفانه استقبالی ازاین کلاس ها بعمل نیامد. بیشترین استقبال دردرس ریاضی بود که با تمامی بی انگیزگی داشن آموزان شرکت کننده در این کلاس ها ونارضایتی معلم مربوطه از اکثریت دانش آموزان شرکت کننده دختر و پسر برای تمامی سالهای هفتم، هشتم و نهم دختر و پسر برگزار گردید. درس علوم تجربی هیچ متقاضی نداشت و دروس ادبیات و عربی صرفا به چند دانش آموز پسری که با پیگیری خانواده وشناخت  کامل از امتیازات مدرسه نمونه دولتی امام علی که در این روستا ساخته شده است خود را برای آزمون دبیرستان نمونه آماده می کنند عملا علاقمند دیگری برای شرکت در این کلاس ها متقاضی نگردید.

با توجه به فشارهای روزافزون بر اقتصاد خانواده ها، تحصیل و سرمایه گذاری توسط خانواده ها برای فرزندان جزو اولین گزینه هایی میتواند باشد که سهم آن از سبد  اقتصادی خانوار کم خواهد شد.با این درک سعی گردید که شهریه کلاس ها به گونه ای در نظر گرفته شود که شرکت دانش آموزان در این کلاس ها هیچ فشاری بر خانواده ها وارد نیاورد و قسمت اعظم  هزینه های برگزاری این کلاس ها اعم از ساختمان، تجهیز و تعمیر و نگهداری آن ، حقوق منشی و حق الزحمه معلم توسط باشگاه پرداخت گردد و شهریه پرداختی توسط والدین کمتر از ده درصد هزینه های یک کلاس تقویتی عمومی در سطح خوب در شهر گرگان باشد.با این وجود استقبال از این کلاس ها و حضور بی انگیزه دانش آموزان درکلاس ها همانی بودکه در بالا گفته شد. تجربه برگزاری ترم اول باشگاه فردا پرسش های زیادی را برای ما بوجود آورد.

هدف ما و خانواده ها از اینکه فرزندانمان را به مدرسه می فرستیم چیست؟ چه سطحی از موفقیت تحصیلی را برای فرزندمان پیش بینی و برای رسیدن به آن برنامه ریزی کرده ایم؟چقدر پیگیر آموزش و تحصیل فرزند دانش آموزمان هستیم و چه شناختی از سطح سواد تحصیلی فرزندمان و استاندارد های تحصیلی مورد نیاز امروزه برای موفقیت در کنکورهای دوره های مختلف تحصیلی آنها داریم؟آیا موفقت در مسابقات علمی و کنکور و قبولی در رشته های و دانشگاه های خوب برای ما یک ضرورت تحصیلی است ویا صرف گرفتن یک دیپلم یا مدارک دانشگاهی کیلویی برای فرزندانمان کافیست؟ آیا با این سطح سواد و تحصیل امکان رقابت برای فرزندان ما با فرزندان کسانیکه با زور پول و برنامه ریزی دقیق سالهای سال برای موفقیت فرزندانشان و قبولی در بهترین رشته ها و کسب موفقیت های شغلی در آینده سرمایه گذاری کرده اند وجود دارد؟ آیا فرزندانمان به صرف داشتن توانایی دویدن، حتی در مسابقات شهرستانی دو و میدانی پیروز خواهند شد که فکر می کنیم با این سطح سواد علمی و تحصیلی توانایی رقابت های سخت علمی با دانش آموزان زبده کشوری در کنکور سراسری را دارند؟

واقعا دانش آموزان روستا در سطح قابل قبول تحصیلی قرار دارندو نیازی برای شرکت درکلاس های تقویتی توسط خودشان و خانواده ها دیده نمی شود؟

به عبارتی حالا که هیچ میل و رغبتی برای درس خواندن و کسب موفقیت های علمی و شغلی در بین اکثریت قاطع دانش آموزان و خانواده های آنها مشاهده نمی شود، باید پرسید پلان B ما برای آینده فرزندانمان چیست؟ قراره آنها وقتی بزرگ شدند چکاره بشوند؟ شغلشان چه خواهد بود؟ بالفرض مجبور شدیم وبرای ازدواج فرزندانمان همان تکه ناچیز زمین کشاورزی موروثیمان را هم به مفت فروختیم و آنها را سر زندگیشان فرستادیم، درآمدشان برای ادامه آبرومند آن چه خواهد بود؟ چقدر درآمد خواهند داشت؟

سرمایه گذاری بر روی تحصیل فرزندانمان و اهمیت بیشتر به آن و در اولویت قرار دادن آینده و زندگی آنها می تواند ضمن ساختن آینده آنها، کمک زیادی به توانمندی و سربلندی روستایمان بنماید. نیروی انسانی فرهیخته با فرهنگ و دانشمند و باسواد سرمایه های اصلی هر جامعه ای می باشند.

محمد عباسی
63@navar-online.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *