در آخرین شماره نشریه ناور درمورد پیشینه آموزش و پرورش در روستای محمدآباد وانگیزه نوشتن وپیگیری این موارد را بیان کرده و اولین افراد باسواد روستا وهمچنین تشکیل اولین مکتب خانه هاومدرسین آنها و دانش آموزان را معرفی کردیم. سپس چگونگی تشکیل اولین کلاس های رسمی مدرسه روستا و آغاز به کار مدرسه و مکان تشکیل کلاس ها ومعلمان را یادآوری نموده و در باره چگونگی ساخت مدرسه در قسمت جنوب شرق روستا وتعداد کلاسها و… نکاتی را آوردیم. در این شماره نیز ادامه ماجرای مدرسه ابتدایی محمدآباد را به کمک چند تن از دانش آموزان قدیمی برای شما گرامیان بیان خواهیم کرد.

در آغازگزارش باید بیان کنیم که زمین محل ساخت مدرسه جزئی ازمراتع روستا بوده وبه هیچ کس تعلق نداشته است واین زمین ها (مراتع یا روگاه) جهت چرای دام های اهالی به صورت مشاع (همگانی) مورداستفاده قرار می‌گرفت.ومرتع سمت غرب روستا به روگاه بزرگ و مرتع سمت شرق روستا به روگاه کوچک معروف بودند.

احداث مدرسه دراین مکان به پیشنهاد دهیار آن زمان روستای محمدآباد آقای احمدکردی بود و برای ساختن مدرسه و نقشه کشی و اغاز ساخت و ساز آقای مهندس والازاده (بالازاده ) از ساری واداره کل آموزش وپرورش تشریف می آوردند. کار ساخت و ساز مدرسه نیز توسط استاد غلام شهنازی معروف به شاغلام در مدت دوماه انجام گرفته ومصالح اصلی آن نیز خشت های چهارگوش بزرگ وسنگینی بود که یرای پیشرفت سریعتر کار به کارگر های زیادی لازم بود جناب کردی دهیار قدیمی دراین زمینه می فرمایند که مردم روستا به صورت داوطلبانه وبه نوبت در ساخت مدرسه همکاری می کردند تاهرچه زودتر ساختمان مدرسه آماده پذیرایی از دانش آموزان گردد. دراین قسمت باید یادآوری کنیم که مردم فهیم محمدآباد از همان زمان‌های قدیم به فکر پرداخت و تامین هزینه‌های مدرسه روستا بوده و علاوه بر اهدای زمین محل ساخت مدرسه قطعه زمینی  درحدود یک هکتار را نیز دراین زمینه اهدا کردند که دراین زمین کشاورزی صورت می‌گرفت و درآمد آن نیز کامل دراختیار مدرسه قرار می‌گرفت تا صرف هزینه‌های جاری مدرسه گردد.دراینجا باید یادآوری کنیم که این اقدام خداپسندانه وخیرانه اهالی روستا در چند سال گذشته به بد ترین روشها مورد سوء استفاده مسئولین آموزش وپروش وشهرگرگان قرارگرفت واهالی روستا کم ترین نفعی را از این زمین ها نبردند که جای بحث فراوان دارد وان شاالله درادامه شماره های بعدی به ان می پردازیم.

کارکشت وکار واجاره دادن وتقسیم درآمدو…این زمین راگروهی به نام انجمن خانه ومدرسه (چه اسم زیبایی) انجام می دادند که این انجمن توسط اولیای دانش آموزان انتخاب می شدند.

به پیشنهاد آقای کردی دهیارمحترم دورزمین کشاورزی متعلق به مدرسه رانیز دیوارکشی کردند که این کارتوسط استادکاران وکارگران سبزواری ونیشابوری که درگرگان ساکن بودند انجام گرفت دراین زمینه نیزاهالی محمدآبادکمک های شایانی کردند که جناب کردی از آقایان (مرحومان )سید رمضان حسینی وحاج محمود مازندرانی به عنوان نفرات اصلی یاد کردند .

پس از اولین گروه از دانش اموزانی که درشماره پیش از انها یاد کردیم به دومین گروه از آنها می پردازیم.جناب آقای قاسم مکتبی دراین زمینه گفتند:از ابتدای کارمدرسه که درمسجد تشکیل گردید دوکلاس داشتیم بزرگترها که بیشتر مکتب رفته هابودند درکلاس دوم مشغول بودند وعده ای هم درکلاس اول که آقایان محمدعلی اکبرپور-قاسم مکتبی –عسگرناصری –بخشعلی سعادتی –سیدمحمد(اقاجان) وسیدهاشم حسینی –محمد رضاپور –غلامعلی حمزه ای –جعفرناصری – حسین مازندرانی (نجفقلی ) حاج حسین مازندرانی – علیرضاوغلامرضا حسن نژاد- امیر (اقابابا) سعادتی سیداحمد حسینی –ابوطالب محمدابادی –ابوالقاسم مازندرانی – کریم سعادتی ازجمله این افراد بوده اند واحتمال می دهیم که کسانی ازقلم افتاده باشند که پیشاپیش از آنان پوزش می خواهیم. از گروه خانمها نیز در این دوره می توان نام برد که پس از تشکیل کلاسها درمدرسه مشغول به تحصیل شدندافرادی چون :جواهر وبی بی مازندرانی دختران مرحوم حاج اکبر مازندرانی وصغری سعادتی دخترمرحوم حاج رجب سعادتی (خانم مرحوم رضا مازندرانی )و….

همچنین درمدرسه جدید و تازه ساز روستای محمدآباد افرادی از روستاهای اطراف مشغول به تحصیل بودند که به این افراداشاره خواهیم کرد:

امیرآباد: عباس ارمغان و علی اصغر پسر ذوالفقار

کماسی: علیرضا وغلامرضا وحسین صابری – رجب همتی  – مسیح الله حسنی – کرمعلی وقدمعلی حسنی وسیدهاشم مومنی

فوجرد: حسین شفیعی و غلام عباسی

قربان آباد: حسن وحسین ایزدی –آی دقدی ایزدی – شریف ایزدی ونازبردی دوگونچی

خاطره ای از مهندس سید احمد حسینی

سیداحمدحسینی درسال 1336 تحصیل خودرا از مسجدآغازکردندودرسال 1342 کلاس ششم رادرمدرسه جدید به پایان رساندند ایشان سال آغاز به کار مدرسه تازه ساز را1339می دانندکه دراواسط سال به آنجانقل مکان می کنند  تاهمان سال برای امتحانات نهایی به آق قلا می رفتند وازان سال به بعد محمدآباد جزء حوزه گرگان شدند وجهت امتحان نهایی به گرگان می رفتند.ایشان درادامه گفتند که من به عنوان کلید دار مدرسه و ارشد بودم واگر به هردلیلی معلم ها نبودند یادیر می آمدند زنگ مدرسه را میزدم وبچه هابه کلاس می رفتندوبرای هرکلاس شخصی تعیین شده بود ودرس های گذشته را تمرین می کردند.یکی از روزهای زمستانی که معلمها هنوزنیامده بودند بچه ها را به صف کرده بودم که ناگهان یک ماشین واردحیاط مدرسه شد که متعلق به اداره بهداشت بود واز معلم هاپرسیدند که گفتیم هنوز نیامده اندوگفتندکه برای واکسن زدن آمده اند ماهم بچه هارا به صف کردیم وبه نوبت تا کلاس چهارم بچه هاهمه واکسن زدند ونوبت کاس پنجم وششم بود که سه نفر ازما (سیداحمد- کریم سعادتی وغلامرضا حسن نژاد )از سر بازی گوشی وشیطنت به سرشان می زند که فرارکنند وپس از آن همه چیز به هم خورد وبرنامه واکسن زدن هم لغو گردید ماموران بهداشت هم رفتند وفردا آمدند و با کمک معلم ها کار نیمه تمام خود را به پایان رساندند .درضمن کار نیز به دنبال کسی بودند که دیروز نظم وانضباط را دایر کرده بود وبه آنان درامر واکسن زدن کمک کرده بود ولی نوبت خودشان که شده بود همه چیز را به هم زده بود وقتی من را دیدند به معلم ها گفتند که فرد مورد نظر همین آقا بوده است ومرا تشویق هم کردند.

ادامه دارد…

محمد حمزه ای
53@navar-online.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *